هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

هلیا، شکوفه هلو

اولین غلت زدن هلیا

سلام دختر نازم.. بالاخره غذای کمکی رو جدی برات شروع کردم تو این مدت خیلی چیزها فهمیدم اول اینکه فرنی اصلا دوست نداشتی و همش عق می زدی ! حریره بادوم رو بهتر خوردی اما اونم زیاد باب طبعت نبود از شنبه بهت میوه هم دادم کمی موز با شیر اما اونم دوست نداشتی.. اما آب سیب رو خیلی دوست داشتی و با ولع خوردی.. آب انار رو که می خوردی غیافه ات دیدنی بود و خنده دار! از دیروز هم برات سوپ درست کردم با گوشت گردن + هویج + برنج که خیلیییی دوست داشتی دیروز فقط از آبش بهت دادم اما امروز برات پوره اش کردم و تو نزدیک 10 ق خوردی خیلی بانمک شده بودی سوپ رو به تمام صورتت مالونده بودی از دماغ بگیر تا دور لبت و همه رو لیس می زدی.. پریشب با باباجون بردیمت...
28 آذر 1391

تولد 6 ماهگی + اولین غذای هلیا

و اما هلیا در این روزهااا.. حسابی بد غلغ و بی قرار شده که من واقعا نمی فهمم علتش چیه ! شیر درست نمی خوره.. تا می خوام بخوابونمش شروع می کنه به گریه و خلاصه داستانیییی داریم هلیا خانوم.. با وجود همه این تغییر و تحولات اخلاقی تولدت مبارک مادر جون.. دیروز برات جشن تولد گرفتیم و 6 ماهگی ات رو جشن گرفتیم عصر من و بابا جونت رفتیم و یه کیک خوشکل برات خریدیم و شب خونه مامانی جشن تولدت و گرفتیم.. تو هم که قرتی تا لباس هات و عوض کردم و پیرهن تولدت و تنت کردم یهویی ذوق کردی و هی می خواستی دامنت و بزنی بالا و بخوری اش کلی هم ذوق داشتی که ازت عکس می گرفتیم.. ماه پیش تولدت رو پیش بابا بزرگ گرفتیم و این ماه جاش خالی بود.. ایشالا زود...
27 آذر 1391

طرز تهية غذاهای کمکی

طرز تهية غذاهای کمکی برای کودکان بالای شش ماهه   حريرة بادام مواد لازم بادام شيرين 5 عدد آرد برنج يک قاشق مرباخوری سر صاف شکر نصف قاشق مربا خوری سر صاف شير پاستوريزه cc 120 معادل نصف ليوان معمولی اول بادام ها را حدود چند ساعت در آب جوش خيس کرده ، پوست آنها را جدا نموده و نرم می کنند با رنده ای که درخانه وجود دارد رنده کنيد تا مثل فرنی بشود فرنی موادلازم آرد برنج يک قاشق مرباخوری سرصاف شکر نصف قاشق مربا خوی سرصاف شير، ترجيحاٌ ٌ شير مادر cc 120 طرز تهيه : آرد برنج بايد اول با کمی آب وشکر ( به ميزان فوق ) کاملاٌ پخته شود سپس 5 آب وشکر و شير اضافه گردد قوام فرنی بايد کمی بيشتر از از قوام شيرمادر باشد اگر شيری به ...
26 آذر 1391

غذای کمکی

آیا می دانید از چه زمانی باید کمک غذایی را برای نوزادتان آغاز کنید؟ در ابتدا با چه مواد غذایی باید شروع کرد؟   تغذیه كمكی در پایان 6 ماهگی (180 روزگی) شروع می شود، همزمان با شروع غذای كمكی تغذیه با شیر مادر باید همچنان مكرر و بر حسب میل و تقاضای شیرخوار ادامه داشته و حتی دفعات تغذیه با شیر مادر افزایش می یابد. همچنین در این زمان باید بر اساس نیاز كودك به او آب جوشیده سرد شده داد.   نحوه تغذیه تكمیلی در هفته اول ماه هفتم: شروع غذای كمكی با فزنی آرد برنج است كه روز اول از یك قاشق مرباخوری یك بار در روز (مثلا" ظهر) شروع شده و كم كم به مقدار و دفعات آن متناسب با اشتهای كودك اضافه می شود تا نهایتا" در پایان یك هفته ...
18 آذر 1391

اواخر 5 ماهگی

دختر نازم.. تو این هفته تو 6 ماه کامل می شی و با اجازه دکترت می خوام غذای کمکی رو برات شروع کنم اما من واقعا نگرانم که غذا باعث بشه از شیر خوردن بیفتی.. چون تو واقعا بد شیر می خوری و من مدام دارم باهات سر و کله می زنم تا به اندازه کافی شیرت رو بخوری و از نمودار رشدت عقب نمونی.. این هفته واکسن 6 ماهگی ات رو هم باید بزنیم و من بازم مثل دفعات قبل دلشوره دارم که اذیت نشی! دیروز خونه خاله جون بودیم و روز آخر روضه شون بود تو این چند روزی که رفتیم روضه حسابی دلبری کردی و کلی کشته مرده پیدا کرده بودی از ترسم قایمت می کردم تو اتاق تا دست به دست نچرخی و اذیت نشی تو هم که مدام از خودت صدا در می آوردی و غش غش می خندیدی.. جدیدا خیلی بد می خوابی...
17 آذر 1391

هلیا 5 ماهه شد

دختر ناز مامان امروز 5 ماهه شدی !!!!   درست 5 ماه پیش در همین روز ساعت 9.5 صبح در بیمارستان تهران کلینیک بدنیا اومدی نمی دونی وقتی بدنیا اومدی چقدر کوچولو بودی و ظریف درست مثل یک جوجه کوچولو.. و حالا واسه خودت خانمی شدی می تونی غلت بزتی ، دست هات و بخوری ، عروسک هات و تو دستت بگیری و ببری سمت دهنت ، صداهای خوشکل از خودت در بیاری و تمام خواسته هات رو با لحن های مختلف بیان کنی.. تازه همین امروز اولین دندونت نوک زده بیرون و دیده میشه! جشن تولد 5 ماهگی ات رو تو مادرید پیش بابا بزرگ و مادر بزرگ گرفتیم و کیکت یه کیک مافین بزرگ بود .. عزیزم امیدوارم صد ساله بشی و همیشه شاد و سلامت باشی خدا رو بابت تمام نعمت هاش شکر می کنم چ...
11 آذر 1391

اولین مامان گفتن هلیا

سلام عزیز دلم.. دیگه کم کم داری به آخرای ماه 5 هم نزدیک می شی و چیزی نمونده تا غذا خور بشی این بار که ببرمت دکتر حتما ازش در مورد غذا سوال می کنم.. از طرفی هم شادم هم ناراحت که باز باید واکسن بزنی امون از این واکسن ها که نمی ذارن آدم نفس بکشه! الان 3 روزه که جیغ زدن یاد گرفتی و حسابی دیگه از خودت صدا در می یاری گاهی می ترسم گلوت درد بگیره اینقدر سر و صدا می کنی و اینقدر شیطون شدی که از ترس اینکه خوابت ببره شیر نمی خوری و من اول می خوابونمت بعد بهت شیر می دم!.. دومین دندونت هم که دیگه قشنگ دیده میشه و با این حساب تا حالا دو تا دندون داری.. امروز ظهر داشتم باهات حرف می زدم که گفتی : مااا منم گفتم ما نه، بگو ماما که در کمال ...
11 آذر 1391

فقط عکس

خداحافظ مادرید!! هلیا در هواپیما داره کارتون می بینه!! وقتی هلیا دمر می شود.. جانم ؟؟.. چیه؟ هلیا تیپ زده می خواد بره گردش.. بعد از یه خواب نیمروزی.. ...
7 آذر 1391

4 ماهگی هلیا

  سلام شیرینم! ببخش نتونستم زودتر برات بنویسم چهارشنبه 20 ام 3 ماهگی ات تموم شد و 4 ماهه شدی.. الان درست 4 ماه و 4 روزه هستی.. وقتی بدنیا اومدی اینقدر کوچولو بودی که باور نمی کردم این روزا اینقدر زود بگذرن و تو 4 ماهه بشی اما حالا می بینیم که چقدر زود بزرگ شدی و تا چشم به هم بزنم یک سالگی ات هم رد شده.. این روزا با خنده های بلندت و دست و پا زدنت ها دلبری می کنی و همه رو کشته مرده خودت کردی.. تازگی ها حس می کنم تو بغل افرادی که کمتر می بینی شون غریبی می کنی و گریه می کنی.. یاد گرفتی لب هات و ور می چینی و بغض می کنی و اگه شیر خوردنت دیر بشه خونه رو می ذاری رو سرت! تازه قهر هم می کنی و نمی خوری.. زیاد دوست نداری بغلت ...
4 آذر 1391